دوست دارم سرآغاز دل آشفته ام را اینگونه آغاز كنم :
گر بمیرد پسری از قبر او روید گلی گر بمیرند پسران دنیا گلستان می شود گر بمیرد دختری یك بی وفا كم میشود گر بمیرند دختران دنیا وفادار می شود.
ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشكای منو ببینی , چون من توی آبم000 آب جواب داد اما من میتونم اشكای تو رو احساس كنم چون تو توی قلب منی
.وسرانجام:
كاسه دلم می شكند واز وی اینگونه شكایت می كند :
پس صدای قلب شكسته ام را اینگونه بشنو ای دوست :
ای محبوب رویایی من نیمه شب ها خواب می دیدم که می آیی اما هرگز این خوابم تعبیر نشد ...
در دوران دوست داشتن یاری كه هرگز متوجه تپش صدای قلب من نشد اما هرگز حاضر نشدم به او بگویم دوستت دارم دوست داشتم كه او بد ا ند د و ستش دارم .... اما او هیچ وقت این احساس مرا درك ننمود .... فقط د و ستی دیگر به قلبم روشنایی می بخشید و مر ا به وی امید وار می نمود ... اما دیگر امروز روشنایی چراغ قلبم برای همیشه خاموش شد ..... آیا روشن شدن این چراغ دوباره امكان پذیر می باشد .
بله اینگونه بود كه :
دل شكسته من همچون خدا تنها شد . درد دل من را هیچ كس درمان نكرد و اسمم را دگر كسی فریاد نكرد.اینگونه بود كه طلوع ا میدم به غروب نا ا میدی تبدیل شد . قلب امیدوارم كه در چندی پیش تپیدن تازه ایی از خود آغاز نموده بودو با دیدن یك روح (...) روح تازه ایی به خود گرفت و با امیدی ما ندگار جامه امید واری را بر تن نمود
نظرات شما عزیزان:
|