تقدیم به تمام عاشقان

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 221
بازدید کل : 44136
تعداد مطالب : 577
تعداد نظرات : 279
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



وقتی تو نیستی

وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند
نه باید ها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخوانم
عمریست لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره میکنم باشد برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه میداند
شاید امروز نیز روز مبادا باشد


ادامه مطلب
نويسنده: امید و آرزو تاريخ: سه شنبه 21 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای تو

زیباترین ترانه ای که شنیده ام سرود چشمان توست ،آن گاه که به من خیره می شوی و عشق در

چشمانت شعله میزند و وجود مرا ذره ذره اب میکند.

لحظه ای که من و تو با زبان دل به گفت و گو می نشینیم،لحظه ی رسیدن به افق های دور دست با هم

بودن است.

هنگامی که نوای جدایی سر می دهی و کلام خداحافظی را با تلخی دیدگانت زمزمه می کنی نمی دانی

که بار دیگر مرا در دریایی از التماس و خواهش رها می کنی و من به امید دیدار دوباره ات با تنهایی

خو می گیرم و در انتظار لحظه ی رسیدنت کوچه ها را با گل های شقایق اذین می بندم تا تو بیایی وترانه

ای دیگر برایم بسرایی .

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: شنبه 18 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عاشقم من


عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای مه آرزومندم
بر تو پابندم
از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم
از هم بگسستم
بر تو فدا سازم جان

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: جمعه 17 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عشقبازی زیر باران!!


اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بهار جون

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

تو بارون که رفتی ...


یه بغض شکسته رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی ، دل باغچه پژمرد
تمام وجودم توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
دلم غصه داره
دلم بی قراره
نه شب عاشقانه است
نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه
دلم بی تو تنگه
یه شب زیر بارون ، که چشمم به راهه
می بینم که کوچه پر نور ماهه
تو ماه منی که تو بارون رسیدی
امید منی تو شب نا امیدی....
 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آسون وداع کردم باهات

 

آسون وداع کردم باهات، با اینکه می مردم برات
کاشکی نمی ذاشتم بری، کاشکی می افتادم به پات
خواستم بگم ترکم نکن، پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیم و تو، چشمای بارونیم ببین
هر شب با کلی اشتیاق، زل می زدم به آسمون
فرصت نمونده واسه ی، ابراز احساس جنون

رفتی و من تنها شدم، با این غم نا مهربون
هرجا پی ات گشتم ولی، هیچ جا نبود از تو نشون
دل خوش به این بودم تو هم، گاهی کنار پنجره
ماه و تماشا می کنی، با کولی باری خاطره
هر شب با کلی اشتیاق، زل می زدم به آسمون
فرصت نمونده واسه ی، ابراز احساس جنون

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: شنبه 11 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

حلالت میكنم اما ...

حلالت میكنم اما هنوزم از تو دلگیرم
تو میخندی و من آروم تو دست گریه میمیرم
حلالت میكنم اما نباید از خودم رد شم
تو گم میشی و من اینجا
تو رو با گریه می بخشم
تقاص آرزوهامو كجای قصه پس دادی
كه از اوج پریدن ها به خاك گریه افتادی
كجای قصه پرواز چراغ راه رو گم كردم
كه باید اینهمه تنها به سوی خونه برگردم
حلالت میكنم اما به دیروز تو زنجیرم
تو رو گم میكنم وقتی تو دست گریه میمیرم
حلالت میكنم اما نمیتونم كه برگردم
تمومه آرزوهامو تو دنیای تو گم كردم
 
من از روزایی میترسم كه پشت مرز تقدیرن
از اینكه حتی فرداهام تو دستای تو میمیرن
حلالت میكنم اما هنوزم از تو دلگیرم...

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ببار آسمون
ببار آسمون
نزار کسی ببینه گریه هامو
بزا پنهون کنم بغض صدامو
آخه هیچکی نمی خواد که بخونه
از تو نگاه من گلایه هامو
بگو تا کجا باید برم تا دل آروم بگیره
کی میتونه غم و از من بگیره
اونی که شیشه ی دل و شکسته
حتی سراغی از من نمی گیره
بخون تو هم صدای من آسمون
دل خسته ام از بازیه این زمون
انگاری که دله تو رم شکستن
بغضت رو بشکن اره بارون بزن
نويسنده: امید و آرزو تاريخ: سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

زندگی با تو بهتره

عشق من وتو، توی قلبم می مونه
 لمس دست تو توی قلبم می مونه
 تو هستی با من توی رویای شبونه
ذكر تو هستم با این دستای سردم
زندگی با تو تو بهتره، می خوام عاشقت بمونم، نگو حرف رفتنو ،بی تو من نمی تونم ،
 زندگی با تو تو بهتره می خوام عاشقت بمونم، نگو حرفه رفتنو، بی تو من نمی تونم
 عشق من و تو، توی قلبم می مونه، عطر دست تو توی یادم می مونه،
 روزهای با تو هرگز یادم نمیره، هرگز یادم نمیره

 وقتی تو هستی قلبم باروم می گیره قلبم آروم می گیره
  زندگی با تو تو بهتره می خوام عاشقت بمونم، نگو حرف رفتنو، بی تو من، نمی تونم
زندگی با تو تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتنو، بی تو من نمی تونم
 زندگی با تو تو بهتره

می خوام عاشقت بمونم، نگو حرف رفتنو، بی تو من نمی تونم زندگی با  تو بهتره، بذار تو دنیات بمونم
 نگو حرفه رفتنو بی تو من نمی تونم
 ای عشق من ، تو بهترینی  می خوام عاشقت بمونم زندگی با تو بهتره می خوام عاشقت بمونم نگو حرف رفتن رو بی تو من نمی تونم

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برام هیچ حسی شبیه تو نیست

برام هیچ حسی شبیه تو نیست
كنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان كافیه
همین كه كنارت نفس میكشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستوجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی
منو از این عذاب رها نمی كنی
كنارمی به من نگا نمی كنی
تمام قلب تو به من نمیرسه
همین كه فكرمی برای من بسه
از این عادت با تو بودن هنوز
ببین لحظه لحظه م كنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بی تو باشم منو میكشه
یه وقتایی انقدر حالم بده
كه می پرسم از هر كسی حالتو
یه روزایی حس می كنم پشت من
همه شهر میگرده دنبال تو

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اگه.....

اگه گريه بزاره مينويسم

کدوم لحظه تورو از من جدا کرد

نگو اصلا نفهميدی نگو نه

تو بودی اونکه دستامو رها کرد

خودت گفتی خداحافظ تموم شد

منو تو سهممون از عشق اين بود

خوده تو حرمته عشقو شکستی

بريدی اخره قصه همين بود

اگه مهلت بدی يادت ميارم

روزايی رو که بی تو عينه شب بود

تمومه سهمت از دنيا عزيزم

بزار يادت بيارم يک وجب بود

 بهت دادم تمومه اسمونو

خودم ماهت شدم اروم بگيری

حالا ستاره ها دورت نشستن

منو ابری گذاشتی داری ميری

 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: شنبه 4 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چقدر دلتنگم


چقدر دلتنگم !

انگار برای تمام دنیا دلتنگم

حجم دلتنگی من

انگار به یک عالم آدم و خاطره

مربوط می شود ...

چقدر دلتنگم!

یک عالم

برای تنها

یک آدم !

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: شنبه 4 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دوست دارم....

زیر بارون نفسهاتو دوست دارم

 عطر خوبه  تو رو بارون میگیره

با تو زندگیم چه رویایی میشه

با تو این قلب یخی جون میگیره

دوست دارم تموم لحظه هامو با تو باشم

دوست دارم که دست گرمتو بگیرم

دوست دارم تموم خاطراتم با تو باشه

دوست دارم تو انتظار تلخ تو بمیرم

دوست دارم فقط چشهاتو باز کنی

تا ببینی که چقدر دوست دارم    



نويسنده: امید و آرزو تاريخ: پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

روز دیدار...

از کدامین لحظه دیدار بگویم...؟نمیدانم!

چون همه لحظه هایش مانند رویایی شیرین زودگذر بود...

همچو رویایی که آن زمان که از خواب بیدار میشوی...

حسرت میخوری کاش بیدار نمیشدم...

همه لحظاتش زود گذشتند زودتر از زود...

ولی خاطراتش تا ابد در کلبه ذهنم لانه کرد...

میدانم که میدانی...

میدانی که حتی وقتی در کنارت سکوت کرده بودم سکوتم پر از احساس بود...

احساسی که زبانم چون نمیتوانست گوینده آن باشد...

همچو ن بچه ای در گوشه ای ساکت مانده بود...

ساکت و بی صدا ولی در دلش میگفت کاش میتوانستم بگویم..

کاش میتوانستم بگویم دوستت دارم...


ادامه مطلب
نويسنده: امید و آرزو تاريخ: چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان کرديم .

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to razeeshgh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com