روحي در پرواز
نسل از پي نسل و انسان از پي انسان
آدمي تنها و تنگدست... ناگذير از سرنوشت رقم خورده
داستان بردگي انسان در زماني كه مي شود همه چيز را خريد
همه چيز ارزان مي شود غير از انسان
چه مي توان گفت هنگامي كه سكوت ديگر علامت رضا نيست
بغضي كه گوشي براي شنيدن ندارد
انسان گريه مي كند و به خاك مي افتد ... فرياد مي كشد از درد ... در خون خود مي غلتد
مر گش تلخ است
مرگ او تولد خاطرات مرگ است
نظرات شما عزیزان:
|